دختران و زنان شمسان | احسان خان‌محمدی

 هر انسانی‌ از نقطه ای آغاز و با خطی‌ متلاطم و یا آرام به سمت نقطه ی پایانی در حرکت است.زنان و دختران شمسان خطی‌ متفاوت تر از همه جا را تجربه می کنند.شمسان نه نا امن است نه مشکلات آلودگی و تنفسی دارد.شمسان دور افتاده و خشک است.دور افتاده تر از همه جا.فرهنگ اجتماع خود را دارد یا به عبارتی فرهنگ و اجتماعی ندارد.

دختران در سنین کم ازدواج می کنند(معمولاً ازدواج فامیلی) و تقریبا در همین سنین باردار شده و اگر خوش‌شانس باشند و جان سالم به در ببرند در درون کپرشان نوزادی سالم به دنیا می آورند.اگر نوزاد دختر باشد از کودکی از مادرشان می آموزد که چگونه آب مورد نیاز برای پخت و پز و آشامیدن و شستشو را از دره‌ها‌ بیرون کشد و به کپرها آورد.می آموزد چگونه گله داری کند و چگونه بدوزد و ببافد تا خانواده درآمدی داشته باشد.گویی مردان فقط در ساخت کپر مشارکت داشته(که حداکثر یه هفته به طول می‌انجامد و سالها عمر می‌کند) و گله داری می کنند و در اکثر اوقات نشسته و کاری انجام نمی‌دهند.زنان و دختران بشمار نمی آیند،و وقتی‌ تعداد بچه هایشان را می‌پرسی‌ تعداد پسرهایشان را می‌گویند.بعضی‌ از آنها شناسنامه هم ندارند.جثه‌ای ضعیف با دستانی بزرگ دارند و با قدرت و طاقتی اعجاب انگیز.روزی چندین بار ظرفهایی با وزنهایی بالغ بر ۱۵ کیلو گرم را از کوهها و تپها بالا آورده تا آب را به کپر‌ها بیاورند.

برخی‌ از دختران تا قبل ازدواج نقاب‌ به صورت دارند و از ابتدایی‌ترین مسائل مانند دوران قاعدگی بی خبرند و اتفاقات و تغییرات جسمی‌ وفیزیکیشان در سنین بلوغ را نشان از نوعی بیماری می‌دانند و از بیان آن حتی به پدر و مادر خود هراس دارند.

پارچهایی خریده و لباس دوخته و آن را مزین می کنند.در طول ۲سال عکاسی برای این مجموعه تقریبا همهٔ دختران و زنان همان لباس همیشگی خود را بر تن داشتند.