اوزان‌های مغموم | حامد نظری

عاشیق ها و یا اوزان ها نوازندگان دوره گردی هستند که در روستاها و شهرهای آذربایجان در عروسی ها وعید های محلی و ملی ساز می زنند و آواز می خوانند.آنچه عاشیق ها به نمایش میگذارند ترکیبی از نمایش و موسیقی و رقص است.

وقتی دو قبیله و یا دو ایل با هم آشتی میکردند یا پیوند ازدواج در میانشان اتفاق می افتاد عاشیق ها نقش میانجیگری را ایفا می کردند.

عاشیق ها تنها کسانی هستند که ادبیات شفاهی آذربایجان را تا به امروز زنده نگه داشته اند .آنچه انها از پدران و یا از بزرگانشان یاد گرفته اند سینه به سینه نقل کرده اند و مثل گوهری گران بها از آن محافظت کرده اند.حال تمام آنچه از ادبیات شفاهی آذربایجان مانده است مدیون عاشقهاست.

زمستان آذربایجان زمستان سرد و طولانی است واین باعث میشد که مردم در قهوه خانه ها یا خانه هایشان جمع می شدند،قصه پردازی می کردند،بایاتی می خواندند . . . . در این زمان بود که عاشیق ها نقش مکمل را ایفا می کردند ،همراه شعر و آواز ساز می زدند ، از افسانه های عاشقانه و حماسه ها سخن می گفتند : کور اوغلی ، اسلی و کرم ، دلی دومرول . . . . جوان ها صورت های خیالی شان را در شعر و داستان های عاشیق ها جستجو می کردند.عاشیق ها شادی های مشترک دردهای مشترک و زبان مشترک تمام ایل ها و قبیله های آذربایجان بودند.آنها مردم را می خنداندند،می گریاندند و مهم تر از همه مردم را به تفکر وا میداشتند.عاشیق ها یک نماد زنده بودند نمادی تاثیر گذار در زندگی مردم .آنها به تنهایی یک تاریخ بودند.تاریخ عاشیق ها تاریخ آذربایجان بود ، وقتی دده قورقود پدر اسطوره ای ترکهای آذربایجان با قوپوزش (سازش)از هماسه دلی دومرول سخن می گفت زمانی به اندازه تاریخ یک ملت گذشته است.تاریخ دلاوری ها رنج ها و شادی ها.

اما امروز.امروز بی رحم ، امروز آسمان خراشها و اتوبانها،امروز اینترنت و فیس بوک،امروز سیاست، امروز کشمکش ادیان،امروز جنگ ها و . . . انسان را تنها ابزاری برای خود میداند.منافعش ایجاب میکند انسانها یک مدل و یک رنگ باشند و قبیله یعنی یک سیستم.آنچه اتفاق افتاد چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب اهداف دولت مردان بر یک رنگ کردن زبان در ایران و عدم اشاعه فرهنگ های دیگر از جمله آذربایجان باعث محجور و غریب ماندن ماندن عاشیق ها شد.

عاشیق ها امروز در قهوه خانه های مخصوص به خود جمع میشوند.گپ می زنند ، برای همدیگر ساز و سورنا میزنند و آواز می خوانند و هرزگاهی شاید کسی آنها را برای جشن عروسی دعوت کند.

این باعث می شود که نسل امروز نه از تاریخ خود چیزی بداند و نه از زبان وادبیات شفاهی و فرهنگی خویش.نسل امروز نسل اقیمی است ، نسلی که نه از زبانش و نه از فرهنگش ، و نه چیزی دارد تا به نسل فردا منتقل کند.

عاشیق امروز نه تنها نماد زنده یک ملت نیستند بلکه نماد اندوه و استعمار کشیده شدن یک قوم و یک ملت هستند.