در مطالعات شهری، همواره بررسی ارتباط طراحی ِ فضای شهری با انسان – به عنوان کاربر – در اولویت پژوهشگران و نظریه پردازان این حوزه بوده است. اینکه انسان با حضور خود، فضا را معنا می کند یا فضا با حضور انسان هویت می یابد، از دیرباز محل مناقشه بوده است. فضا چگونه می تواند انسان را تحت تاثیر قرار دهد؟ و فضا چگونه می تواند بر کنش انسان اثر گذارد؟ دانش مطالعات شهری تا به امروز در تلاش ترجمان ارتباط انسان با فضا بوده است. فضای شهری محل عملکرد انسان معاصر است و انسان با تحت اختیار درآوردن فضا، رفتار خویش را می سازد. در جوامع در حال توسعه؛ آنجا که فضاهای شهری همچنان عمومی تعریف می شوند و متفاوت با فضاهای خصوصی افراد حاضر در اجتماع؛ انسان شهرنشین در این گونه از جوامع در بسیاری از زمان ها عملکرد – کنش خود را با پیشنهاد مبلمان شهری در تعارض می بیند. این تعارض در عدم تکیه به پیشنهادات طراحی فضا، عدم احساس امنیت و برخورداری از احساسی همچون اضطراب در زمان حضور در فضا، متولد می شود.مجموعه ی پیش رو با عنوان "آیا گرمایی وجود دارد" پروژه ی بلند مدت و در حال تکوینی ست که به بررسی ارتباط میان انسان معاصر در تهران این سال ها و فضای شهری تمرکز دارد. از تهران بزرگ، می توان به عنوان بهترین نمونه به عنوان بستری مملو از تناقض و پیچیدگی های مفرط در بستر اجتماع و در ادامه، فضای شهری نام برد. ساکنین تهران، در ایجاد ارتباط میان فضاهای عمومی و خصوصی آن هم در بستر خیابان، سردر گم نشان می دهند. هنجارهای اجتماعی ِ بر امده از فرهنگ و همچنین قوانین دولتی، به واسطه ی زاویه داشتن با بایدها و نباید های شخصی، بر عملکرد انسان ساکن تهران اثر گذاشته و منجر به واکنش می شود. انسان ساکن تهران، نسبت حقیقی خود با فضا را پیدا نمی کند، در فضا تردید می کند و در نهایت آن را پس می زند. شب در تهران اما جلوه ی دیگری دارد. طراحی نور در فضا به گونه ای عمل می کند که به فرآیند "تردید کردن و پس زدن" سرعت می بخشد. نور در اینگونه فضاها بیش از آنکه روشنی بخش و اطلاع دهنده باشد، رویکرد ابهام ساز و گمراه کننده به خود می گیرد. انسان ساکن تهران به تنگستن ها و فلورسنت های شهری اعتماد نمی کند اما خود را به نوعی ملزم به حضور در میان آن ها می داند. چرایی ِوجود این الزام را باید در جای دیگری جست.